بهشت به طور کلی دارای سه مرتبه (البته هر مرتبه ای نیز خود مراتبی دارد) است:

مرتبه اول بهشت، بهشت اعمال است؛ این مرتبه، از آنِ کسانی است که صاحب اعمال صالحند؛ لذا

این مرتبه برای همه اهل بهشت است و همه اهل بهشت از خاتم الانبیاء(ص) گرفته تا پایین ترین

مومنان از آن برخوردارند، البته با حفظ مراتب.

مرتبه دوم بهشت، بهشت صفات است؛ این مرتبه برای کسانی است که دارای صفات الهی هستند

و صفات الهی در آنها تجلّي نموده است؛ اینها خواصّ اهل ایمانند.

و مرتبه سوم بهشت؛ بهشت ذات است؛ برای کسانی که ذاتشان ذات الهی شده است و جز خدا را

نمی بینند. بنا بر این گروه سوم از تمام مراتب بهشت برخوردارند؛ چون آنكه ذاتش الهي است به

نحو اولي صفات و اعمال او نيز الهي خواهد بود و گروه دوم از دو مرتبه برخوردارند، چون آنكه صفاتش

الهي است به نحو اولي اعمال او نيز الهي خواهد بود و گروه اول تنها از یک مرتبه برخوردارند و به نظر

می رسد که لذت خوردن و لذائذ جنسی و امثال آنها که لذائذ جسمانی هستند، در مرتبه پایین

بهشت است؛ لذا بهشت تنها منحصر در این گونه نعمات نیست؛ بلکه نعمات دیگری نیز در آن وجود

دارد که برای اهلش مهیّا شده است؛ لکن از آنجا که اکثر اهل بهشت از گروه اوّلند و این گروه بیشتر

به تشویق و تهییج احتیاج دارند، نعمتهای مربوط به آنها نیز بیشتر و مفصّل تر بیان شده است؛ اما

وصف بهشتِ خواص از آن جهت که خود اهل اشارتند، با اشارت بیان شده است.

سوره توبه آیه ۷۲:

خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است

جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن‏هاى پاكيزه‏اى در بهشتهاى جاودان نصيب آنها ساخته، و رضوانی

از خدا برتر است و رستگاري عظيم، همين است.

در اين آیه شریفه بعد از وصف بهشت جسمانی با اشارتی از بهشت رضوان سخن گفته است که

بهشتی برتر است و اهلش مي دانند كه آن، چه اندازه از بهشت جسماني خواستني تر است.

لذائذ جسمانی بهشت از سنخ لذائذ انسانی هستند نه از سنخ لذائذ حیوانی؛ توضیح مطلب این که

اکثر انسانها در دنیا، اوّلاً لذت غالبشان لذت غذا و لذت جنسی و امثال آنهاست و ثانیا این گونه افراد

لذت غذا و لذت جنسی و امثال آن را با قوای حیوانی خود مثل قوّه وهم و خیال و شهوت و غضب

ادراک می کنند، نه با قوه عقل که قوه انسان متوسط است و نه با قوّه قدسيّه كه قوه انسان كامل

است؛ چون قوه غالب در اكثر انسانها همین قوای حیوانی است؛

«بل اکثرهم لا یعقلون»

اما افرادی هستند که در همین دنیا در اثر رشد وجودي عقلشان بر دیگر قوای وجودیشان غالب شده

است، لذا لذات امور را با عقلشان ادراک می کنند نه با وهم و خیال و شهوت و غضب؛ یعنی همه

قوای وجودی آنها تحت فرمان عقل است، لذا در این گونه افراد لذت غذا و لذت جنسی را عقل ادراک

می کند ولی به واسطه قوه شهوت؛ به همین علت این گونه افراد غذا نمی خورند مگر به یاد خدا و

با همسر خود نزدیکی نمی کنند مگر به یاد خدا؛ اینها در هر لذتی خدا را می بینند و

با هر لذتی به خدا تقرب می جویند.

امام سجاد(ع) در مناجات ذاکرین از مناجات خمسة عشر می فرماید:

اسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ : خدایا از تو آمرزش می طلبم از هر لذتی که همراه یاد تو نباشد

وَ مِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ : و از هر آسایشی که همراه با انس تو نباشد

وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ : و از هر شادمانی که همراه با نزدیک شدن به تو نباشد

وَ مِنْ كُلِّ شُغُلٍ بِغَيْرِ طَاعَتِكَ : و از هر کاری که همراه با اطاعت تو نباشد.

بحارالانوار، ج۹۱، ص152 و مفاتیح الجنان، باب اول، ص 189

البته بايد توجه داشت كه این مقام، مقام اهل بیت(ع) نیست؛ مقام اهل بیت بسي فراتر از این حدّ

است. لذت اهل بیت، لذت الهی و با نفس قدسيّه است نه لذت عقلی؛ این مقام، مقام ذاکرین است.

مقام امثال خواجه نصیر الدین طوسی است؛

علامه حلی(ره) فرموده اند:

من یازده سال با خواجه نصیر الدین طوسی (قدس سرّه) زندگی نمودم و در این مدّت یک عمل مباح

از ایشان ندیدم. یعنی این مرد الهی هر عملی که انجام می داد یا برای او واجب بود یا مستحب و

كاري را براي غير خدا انجام نمي داد؛ حتي خواب و خور هم براي خدا بود؛ بنا بر این خیال

نکنیم که لذت بردن اولیای الهی در دنیا مثل لذت بردن انسانهای عادی است؛ به قول جناب مولوی:

از قیاسش خنده آمد خلق را --- کو چو خود پنداشت صاحب دلق را

کار پاکان را قیاس از خود مگیر --- گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر

آن یکی شیر است اندر بادیه --- آن یکی شیر است اندر بادیه

آن یکی شیر است کادم می خورد --- آن یکی شیر است کادم می خورد

جمله عالم زین سبب گمراه شد --- کم کسی ز ابدال حق آگاه شد

همسری با انبیا برداشتند --- اولیا را همچو خود پنداشتند

گفته اینک ما بشر ایشان بشر --- ما و ایشان بسته‌ی خوابیم و خور

این ندانستند ایشان از عمی --- هست فرقی در میان بی‌ منتهی

هر دو گون زنبور خوردند از محل --- لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل

هر دو گون آهو گیا خوردند و آب --- زین یکی سرگین شد و زان مشک ناب

هر دو نی خوردند از یک آب‌خور --- این یکی خالی و آن پر از شکر

صد هزاران این چنین اشباه بین --- فرقشان هفتاد ساله راه بین

این خورد گردد پلیدی زو جدا --- آن خورد گردد همه نور خدا

این خورد زاید همه بخل و حسد --- و آن خورد زاید همه نور احد

این زمین پاک و آن شوره‌ست و بد --- این فرشته‌ی پاک و آن دیوست و دد

زین عصا تا آن عصا فرقیست ژرف --- زین عمل تا آن عمل راهی شگرف

لعنة الله این عمل را در قفا --- رحمة الله آن عمل را در وفا

بحر تلخ و بحر شیرین در جهان --- در میانشان برزخ لا یبغیان

سوره رحمن آیات 19و20:

مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (19) بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ (20)

وانگه این هر دو ز یک اصلی روان --- بر گذر زین هر دو رو تا اصل آن

هر که را در جان خدا بنهد محک --- هر یقین را باز داند او ز شک

در بهشت نیز لذائذ اهل بهشت چنین است؛ یعنی بهشتی هیچ لذتی نمی برد مگر به یاد خدا و

با هر لذتی خدا را می بیند و تقرب او به خدا افزونتر میشود و معرفت او به خدا زیادتر میشود