تنبيه الخواطر، ج 1، ص 31
حضرت محمد(ص): لا تُحَقِّرَنَّ أحَداً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ صَغِيرَهُمْ عِنْدَ اللهِ كَبِيرٌ. هيچ مسلمانی را خوار و حقير مشمار؛ زيرا كوچك آنان هم نزد خداوند بزرگ است.
حضرت محمد(ص): لا تُحَقِّرَنَّ أحَداً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ صَغِيرَهُمْ عِنْدَ اللهِ كَبِيرٌ. هيچ مسلمانی را خوار و حقير مشمار؛ زيرا كوچك آنان هم نزد خداوند بزرگ است.
حضرت محمد(ص):
شوخی زياد، آبرو را می برد.
من رد عن عرض اخیه المسلم وجبت له الجنه البته. کسیکه آبروی برادر مسلمان خود را حفظ کند حتما بهشت برای او واجب میشود.
از عمار بن ياسر و زيد بن ارقم روايت شده كه: ما در محضر علی(ع) بوديم، ناگاه جنجال بزرگى شد، حضرت فرمود: اى عمار هر كه بر در دادگسترى است بياور. من بيرون شدم و بر در، زنى بود که فرياد ميزد: يا غياث المستغيثين، من به تو روی آورده ام، رويم را سفيد و گرفتاري ام را حل کن. عمّار گفت: در اطرافش هزار سوار بودند با شمشيرهاى كشيده. جمعى با او بودند و جمعى ضدّ او.گفتم: امير المؤمنين را پاسخ دهيد. زن فرود آمد و همه با او به مسجد در آمدند.علی(ع) برخاست و فرمود: اى اهل شام هر چه خواهيد از من بپرسيد. يك پيرمردى از
ميان آنها برخاست و گفت: اى آقاى من، اين دختر من است و البته پادشاهان عرب خواستگار او بودند، ولى مرا در ميان عشيرهام سر به زير كرده، چون دوشيزه است و آبستن شده، شما اين مشكل را حل كنيد. على(ع) رو بدان دختر كرد و فرمود: اى دختر تو چه میگوئى؟ گفت: اى آقاي من، هرگز خيانتى به خود راه نداده ام. علي(ع) به منبر برآمد و فرمود: قابله كوفه را حاضر كنيد. زنى بنام لبناء كه قابله زنان كوفه بود آمد. حضرت به او فرمود: پردهاى برابر مردم بكش و اين دختر را معاينه كن كه آبستن است يا نه. آن زن فرمان را انجام داد و بيرون آمد و گفت: اى آقايم، آبستن است. حضرت فرمود: كدام شما هم اكنون مي تواند يك تيكه برف بياورد؟ابو الجاريه گفت: برف در بلاد ما فراوانست ولى در اينجا بدان دسترسى نداريم.
عمّار گفت: حضرت دست دراز كرد از بالاى منبر كوفه و برگردانيد و ناگاه در دستش تيكه برفى بود كه از آن آب مي چكيد و سپس قابله را خواست و فرمود: اين تيكه برف را بگير و دختر را از مسجد بيرون ببر و طشتى زيرش بگذار و اين برف را نزد فرج او بگذار و البته يك زالو میبينى.قابله همان کرد و با دختر و آن زالو نزد علی(ع) برگشت. سپس امام به پدر دختر فرمود: دخترت را برگير كه به خدا زنا نكرده ولى در آبى رفته و اين زالو به درونش خزيده. او بيست سال دارد و تاكنون در شكمش بزرگ شده.