خدا
مرا کسی نساخت، خدا ساخت نه آنچنان که کسی میخواست که من کس نداشتم کسم خدا بود کس بی کسان ...
مرا کسی نساخت، خدا ساخت نه آنچنان که کسی میخواست که من کس نداشتم کسم خدا بود کس بی کسان ...
با ایمان و اطمینان به خدا، راه های زندگی را درنورد و آگاه باش که همیشه خداوند با توست هر جا که هستی از تو محافظت می کند براستی وقتی خداوند در این نزدیکی است، چرا دچار ترس می شوی؟! چگونه احساس تنهایی و ناشایستگی می کنی؟
تو را می پرستیم تنها و بس به جز تو نجوییم یاری ز کس
کسی گوی دولت ز دنیا برد که با خود نصیبی به عقبی برد درون فروماندگان شاد کن ز روز فروماندگی یاد کن
فَاللّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
تا با تو قرین شده است جانم هر جا که روم به گلستانم تا صورت تو قرین دل شد بر خاک نیم بر آسمانم گر سایه من در این جهان است غم نیست که من در آن جهانم در کشتی عشق خفته ام خوش در حالت خفتگی روانم
إِلَـهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ
چندین هزار منظر زیبا بیافرید تا کیست کو نظر ز سر اعتبار کرد توحیدگوی او نه بنی آدمند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
اذا اراد الله بعبد خیرا فقهه فی الدین و الهمه الیقین.
هر گاه خداوند خیر و صلاح بنده ای را اراده فرماید، او را در مسائل دین آگاه کند و یقین را به او الهام فرماید.
در هر حالی به یاد خدا باش.
سفر کردم به هر شهری دویدم به لطف و حسن تو کس را ندیدم ز هجران و غریبی بازگشتم دگر باره بدین دولت رسیدم از باغ روی تو تا دور گشتم نه گل دیدم نه یک میوه بچیدم
در جنگ اُحد هنگامى كه دندان پيامبر شكست و خون جارى شد، حضرت فرمود: چگونه اين مردم رستگار خواهند شد؟ خداوند متعال فرمود: لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ ای پیامبر، هیچ کاری در اختیار تو نیست، تنها خداوند است كه يا لطف خود را بر آنها برمىگرداند يا عذابشان مىكند. ۱- عفو يا عذاب انسان بدست خداوند است. ۲- پيامبران هرگز از پيش خود در برابر خداوند استقلالى ندارند.
من از عالم تو را تنها گزینم روا داری که من غمگین نشینم دل من چون قلم اندر کف توست ز توست ار شادمان و ار حزینم به جز آنچه تو خواهی من چه باشم به جز آنچه نمایی من چه بینم مرا تو چون چنان داری چنانم مرا تو چون چنین خواهی چنینم تو بودی اول و آخر تو باشی تو به کن آخرم از اولینم به جز چیزی که دادی من چه دارم چه می جویی ز جیب و آستینم
اللهم اغفر لمن لا یملک الا الدعاء فانک فعال لما تشاء، بیامرز کسی را که جز دعا سرمایه ای ندارد که براستی تو هر چه را بخواهی انجام دهی، یا من اسمه دواء و ذکره شفاء. ای کسی که نامش دواست و یادش شفا.
خداوند هر کاری را که میکنید میبیند.
فضل خدای را که تواند شمار کرد یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد آن صانع قدیم که بر فرش کائنات چندین هزار صورت الوان نگار کرد ترکیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار کرد بحر آفرید و بر و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت اسباب راحتی که نشاید شمار کرد
ای اباذر، خداوندی که جل ثنائه میفرماید: به عزت و جلالم سوگند، هیچ بنده ای هوا و خواست و خشنودی مرا بر هوا و خواست و خشنودی خود مقدم نداشت، مگر اینکه درباره او چندین کار را انجام خواهم داد: ۱- بی نیازش کنم، ۲- هدف و توجه او را به آخرتش معطوف گردانم، ۳- آسمانها و زمین را مامور تامین روزی او قرار دهم، ۴- امور کسبش را عهده دار شوم و ۵- مافوق هر تاجری، خودم برای او تاجر شوم.
وَ فَرِّغْ قَلْبي لِمَحَبَّتِكَ
1- عبارت درست به اين شكل است: اي و الله؛ كلمه "اي" بايد جداي از و الله نوشته شود. 2- "اي" حرف جواب است و معناي نعم (بله) را دارد. ۳- معناي اي و الله: بله قسم به خدا.
لا تعبدوا الا الله
هُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ

امام صادق(ع) در الکافی، ج۲، ص۸۰ میفرمایند: کسیکه بداند خداوند عز و جل او را و کارهای نیک و بدش را میبیند و سخنان او را میشنود و همین دانستن، او را از زشتیها باز دارد، این شخص همان کسی است که از مقام الهی میترسدو نفس خود را از هواهایش باز میدارد.
بگذشت و باز آتش در خرمن سکون زد درياي آتشينم در ديده موج خون زد خود کرده بود غارت عشقش حوالي دل بازم به يک شبيخون بر ملک اندرون زد ديدار دل فروزش در پايم ارغوان ريخت گفتار جان فزايش در گوشم ارغنون زد سعدي ز خود برون شو گر مرد راه عشقي کان کس رسيد در وي کز خود قدم برون زد
تا تو هستی هست در تو کی شود
لاَ شَرِيكَ لَهُ