قدرت بدنی تحت تاثیر قدرت روحی است.


بُعد جسمانی ائمه مثل سایر انسانهاست و علم طب که سایر انسانها رو میشناسه اونها رو

هم میشناسه. از این حیث تفاوتی نیست. البته انسان کامل در همون ابعاد مادیش هم به اوج

رسیده، بطوریکه قدرت بدنیش غیر قابل تصور هستش برای ما. این تحت تاثیر همون قدرت روحی

هست. علی(ع) که در قلعه خیبر رو کند، با دست و بازو کند ولی تحت تاثیر همون بُعد روحی

بود. در حالیکه جسمشون مادی هست مثل همه انسانها.


گاهی، عشق و محبت زن، انگیزه زحمات طاقت فرسای مردان در فعالیتهای روزانه است.


خارکش، حمال، آهنگر، دکاندار، تاجر، نجار و … همگی به خاطر دلبر خانه نشین خود

زحمت می کشند، تا شبانگاه در کنار او از خستگی های روز بیارامند:

ای بسا حمال گشته پشت ریش(=زخم)

از برای دلبر مه روی خویش

کرده آهنگر جمال خود سیاه

تا که شب آید ببوسد روی ماه

خواجه تا شب بر دکانی چارمیخ

زانکه سروی در دلش کرده ست بیخ

تاجری دریا و خشکی می رود

آن به مهر خانه شینی(=خانه نشینی) می دود

هر که را با مرده سودایی بود

بر امید زنده سیمایی بود

آن دروگر(=درودگر،نجار) روی آورده به چوب

بر امید خدمت مه روی خوب


رابطه دختر و پسر


وقتي دو نفر مدت زيادي با هم صحبت مي كنند و رابطه دارند، كم كم به هم علاقه مند مي شوند

و اين علاقه به صورت دلبستگي و وابستگي در مي آيد، بعد از اينكه اين حالت به وجود آمد، ديگر

قضاوت هايي كه در مورد هم دارند تحت تاثير علاقه قرار مي گيرد و نمي توانند كاملا آزادانه در مورد

هم فكر كنند و يكديگر را به صورت عقلاني و منطقي مورد ارزيابي قرار دهند و چه بسا عيب هاي

هم را نمي بينند و وارد راهي مي شوند كه به احتمال قوي پايان خوبي ندارد.

نظر معمولی < نظر خصوصی < چت < اس مس < مکالمه < قرار < لمس < زنا < جدایی

اینایی که شکست عشقی خوردن معمولا شروع به انتقام گیری میکنن!

مثلا اگه از پسره بپرسی:

تو که نمیخوای با این ازدواج کنی پس چرا الکی بهش قول میدی؟!

میگه:

میخوام انتقام اون دختری رو که صادقانه عاشقش بودم و ولم کرد رو از همه دخترا بگیرم!


الله تعالی: ای کسانی که مرا باور دارید، بر باورتان بیفزایید.


وقتی خدا باورت بشه

یه نقطه زیر باورت میذاره

یاورت میشه


حرف عشقمو گوش بدم؟!


كسى كه دوستدار واقعى خداست از مناجات با او لذت مى برد و از اينكه خدا با او سخن بگويد

شادمان مى شود. قرآن سخن خدا با بنده است.


بحار الانوار، ج 62، ص 370


امام صادق(ع):

عليکم بتلاوة القرآن.

بر شما باد به تلاوت قرآن.

وسائل الشیعه، ج 12، ص 281


رسول خدا(ص) به اباذر میفرمايد:

يَا أَبَاذَر إيَّاكَ وَ الْغِيبَةَ فَإِنَّ الْغِيبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا.

ای اباذر، از غیبت دوری کن، زیرا غیبت از زنا بدتر است.

اباذر: قُلْتُ وَ لِمَ ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟!

اباذر: گفتم علتش چیست یا رسول الله؟!

فرمود:

لِأَنَّ الرَّجُلَ يَزْنِي فَيَتُوبُ إِلَى اللَّهِ فَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الْغِيبَةُ لَا تُغْفَرُ حَتَّى يَغْفِرَهَا صَاحِبُهَا.

زیرا که زناکار توبه می کند و خدا توبه اش را می پذیرد

ولی غیبت کننده توبه می کند اما خدا توبه اش را نمی پذیرد تا طرف مقابلش او را حلال کند.


علی(ع) با لباس رزم بخاطر فاطمه(س)


جنازه حضرت زهرا سلام الله عليها را دفن كردند و پس از آن در قبرستان بقيع صورت چهل قبر

تازه ساختند. وقتي مردم از دفن حضرت زهرا(س) آگاه شدند به بقيع رفتند و در آنجا چهل قبر تازه

يافتند، قبر حضرت فاطمه را پيدا نكردند، گريه آنها برخاست، همديگر را سرزنش مي كردند و ميگفتند:

پيامبر شما جز يك دختر در ميان شما نگذاشت ولي او به خاك سپرده شد، در مراسم نماز و دفن او

حاضر نشديد و قبر او را نمي شناسيد.

دستگاه خلافت دستور داد: عده اي از زنان را بياوريد، اين قبرها را نبش كنند تا جنازه فاطمه(س) را

پيدا كنيم و بر او نماز بخوانيم. حضرت علي عليه السلام از اين تصميم با خبر شد

با شمشير به قبرستان بقيع آمد و مردم را از نبش قبر برحذر داشت.

عمر بن خطاب با جمعي از اصحابش با علي(ع) ملاقات كردند. او گفت:

يا ابالحسن! اين چه كاري است كه انجام داده اي؟!

ما قبر فاطمه را نبش مي كنيم و بر او نماز مي خوانيم.

حضرت علي عليه السلام فرمود:

من از حق خودم گذشتم از بيم آنكه مردم از دين خارج شوند

اما در مورد نبش قبر فاطمه ساكت نمي مانم و اگر چنين كنيد زمين را از خونتان سيراب مي كنم.

دلائل الامامه، طبري، ص 45 - 47

در علل الشرايع آمده:

شخصي از امام صادق عليه السلام درباره تصميم بر نبش قبر حضرت فاطمه(س) سؤال كرد

آن حضرت در پاسخ فرمود:

حضرت علي(ع) جنازه را شبانه به خاك سپرد، صبح ابوبكر و عمر، مردي از قريش را ملاقات كردند

و از او پرسيدند: از كجا مي آیی؟ گفت: از خانه علی(ع) مي آيم، رفته بودم وفات فاطمه را

تسليت بگويم. آنها پرسيدند: مگر فاطمه از دنيا رفت؟ او گفت: آري و نيمه شب دفنش كردند.

آن دو ناراحت شدند و به حضورحضرت علي(ع) آمدند و گفتند:

سوگند به خدا از دشمني با ما هيچ فرو گذار نكردي، اين عمل تو نظير آنست كه پيامبر خدا(ص) را

تنها غسل دادي، به ما خبر ندادي و به پسرت حسن ياد دادي كه به مسجد بيايد و

خطاب به ابوبكر فرياد بزند كه از منبر پدرم پائين بيا. حضرت علي(ع) به آنها فرمود:

اگر سوگند ياد كنم حرف مرا تصديق مي كنيد؟ ابوبكر گفت: آري.

علي(ع) فرمود: پيامبر خدا(ص) به من وصيت كرد كه ديگري را در غسل او شريك نكنم.

اما در مورد فرزندم حسن و آمدن او به مسجد و اعتراض او. شما همه مي دانيد كه

حسن در وسط نماز جماعت در بين صفوف مردم عبور مي كرد و خود را به رسول خدا(ص)

مي رسانيد و بر پشت آن حضرت در سجده سوار مي شد، وقتي كه رسول خدا(ص) سر از سجده

بر مي داشت يك دست بر پشت حسن مي گرفت و يك دست بر پاها و اينگونه او را بر دوش خود نگه

مي داشت تا از نماز فارغ گردد. گفتند: آري اين موضوع را مي دانيم.

حضرت علي(ع) افزود: باز شما مي دانيد كه گاهي رسول خدا(ص) بالاي منبر بود وقتي كه

حسن وارد مسجد مي شد آن حضرت در وسط سخنراني از منبر پائين مي آمد و

حسن را بر گردن خود سوار مي نمود و پاهاي او را به سينه اش مي گرفت تا خطبه را تمام كند.

با توجه به اين كه حسن اين محبتها را از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ديده بود وقتي به مسجد

آمد ديگري را بر بالاي همان منبر ديد بسيار بر او سخت آمد از اين رو آن كلام را به زبان آورد.

سوگند به خدا من فرزندم را به چنين كاري دستور نداده بودم.

اما در مورد فاطمه او همان بانوئي است كه من براي شما از او اجازه خواستم كه نزد او

بيائيد، آمديد، گفتار او را شنيديد و از خشم او نسبت به خودتان آگاه شديد.

سوگند به خدا، به من وصيت كرد كه شما را كنار جنازه اش نياورم و شما در نماز بر او شركت نكنيد

من نخواستم با وصيت او مخالفت نمايم. عمر بن خطاب گفت:

اين سخنان را رها كن، من اكنون خودم مي روم، قبر فاطمه را می شكافم

جنازه او را از قبر بيرون مي آورم و بر او نماز مي خوانم.

حضرت علی(ع) فرمود:

سوگند به خدا اگر چنين كاري بكنيد در اين صورت رفتار من با شما شمشير خواهد بود و بس.

بين حضرت علي(ع) و عمر سخناني رد و بدل شد، در اين هنگام جمعي از مهاجرين و انصار آمدند

و گفتند: سوگند به خدا، ما راضي نيستيم كه به پسر عمو و برادر و وصي پيامبر خدا(ص) چنين

سخناني گفته شود و نزديك بود كه فتنه و آشوبي بر پا گردد كه متفرق شدند.

علل الشرايع، ج 1، ص 611، ترجمه ذهنی تهرانی



خداوند نیکوکاران را به بهشت می برد

اما نیکی

عملی است که رضایت خداوند را فراهم می آورد.


آیت الله جعفر سبحانی و دکتر محمدرضایی:


انفاق فقط در امور مادی و مالی پسندیده نیست

بلکه بهترین انفاق در راه خدا

انفاق علم و دانش و احکام و معارف دین است.


آیت الله جعفر سبحانی و دکتر محمدرضایی:


تقوا عبارت است از

آنچه انسان را از گناه حفظ می کند

و موجب می شود که او به واجبات و مستحبات

اهتمام بیشتری نشان دهد.


آیت الله جعفر سبحانی و دکتر محمدرضایی:


کسی که از جان خویش که عزیزترین سرمایه اوست

در راه خدا می گذرد

نزد خداوند مقام بس والایی دارد.


آیت الله جعفر سبحانی و دکتر محمدرضایی:



نیکی و کارهای خوب را یا خداوند به قلب و وجدان انسان الهام کرده و یا

به پیامبرش نشان داده است و در قرآن و روایات مندرج است.


آیت الله جعفر سبحانی و دکتر محمدرضایی:


کسانی که برای ترویج دین و دفاع از آن

به هجرت و جهاد روی می آورند

نزد خداوند پاداش ارزشمندی دارند.


اندیشه اسلامی 1 صفحه 133


امام صادق(ع):

پیامبران بیشتر از دیگر مردم به بلا دچار می شوند

و سپس کسانی که بدیشان شبیه ترند

هر چه شبیه تر بلا هم بیشتر.


بحار الانوار ج 78 ص 211 باب 2 --------------- وسائل‏ الشيعه ج 2 ص 409 باب 4


عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ : از امام صادق ع که فرمود

إنَّ نَبِيّاً مِنَ الْأَنْبِيَاءِ : همانا يكي از پيامبران

مَرِضَ : بيمار شد

فَقَالَ : پس گفت

لَا أَتَدَاوَى : به دنبال دوا نمي روم

حَتَّى يَكُونَ الَّذِي أَمْرَضَنِي هُوَ يَشْفِينِي : تا همان خدايي كه مرا بيمار كرده شفايم دهد

فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : خداوند عز و جل به او وحي كرد

لَا أَشْفِيكَ : تو را شفا نمي دهم

حَتَّى تَتَدَاوَى : تا وقتی كه در پی درمان بر نيايی

فَإنَّ الشِّفَاءَ مِنِّي : که بدون شک شفا از من است.


نظریه نسبیت زمان


آلبرت اینشتین در رساله­ی پایانی عمر خود با عنوان: دی ارکلرونگ، یعنی: بیانیه، که در

سال 1954 (=1333ش) آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان

ترجیح می­دهد و آن را کامل­ترین و معقول­ترین دین می­داند. این رساله در حقیقت همان

نامه نگاری محرمانه­ی اینشتین با آیت­الله العظمی بروجردی (فوت 1340 ش = 1961 م) است که

توسط مترجمین برگزیده­ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.

اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج­البلاغه و

بیش از همه بحار الانوار علامه­ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی و ... توسط حمیدرضا

پهلوی (فوت 1371 ش) و ... ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می­شده تطبیق داده و نوشته

که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی­شود و تنها این مذهب شیعه است

که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده­اند. از آن

جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل می­کند

که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می­خورد و آن ظرف واژگون

می­شود. اما بعد از این که پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز می­گردند مشاهده می­کنند که

پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ... اینشتین این

حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه­ی "انبساط و نسبیت زمان" دانسته

و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می­نویسد.

بحارالانوار، ج 71، ص 112


حضرت محمد(ص):

ازهدُ الناس مَنِ اجتنب الحرام.

زاهدترين مردم، كسي است كه از حرام دوري كند.


غررالحكم، ص 168


امام علی(ع):

بادِرُوا العمل و لاحِظُوا الأجل.

به كردار نيك مبادرت ورزيد و چشم به راه مرگ باشيد.


ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص482


امام علی(ع):

من اطاع امراته کبه الله علی وجهه فی النار. قیل: و ما تلک الطاعه؟ قال: تطلب الیه

ان تذهب الی الحمامات و العرسات و النیاحات و الثیاب الرقاق فیجیبها.

کسی که از زنش اطاعت کند، خداوند او را به رو در جهنم می اندازدعرض شد:

این چه اطاعتی است؟ فرموداین که زن بخواهد به حمام، عروسی

و فاتحه خوانی رفته و لباسهای بدن نما بپوشد و او بگذارد.

عاطفه اشراقی (نوه امام) می گوید:



امام در تاریکی نماز می خواندند و اگر چراغ اضافی روشن بود، ناراحت می شدند.


تاریخ میگوید:


حضرت خديجه(س) و حضرت فاطمه(س) همسران اول

پيامبر(ص) و على(ع) بوده اند و تا زماني كه آن حضرات در قيد حيات بوده اند

اميرالمؤمنين(ع) و پيامبر(ص) با زن ديگري ازدواج نكردند.


فقدان شناخت درست و واقع بينانه


معمولا ادّعا مي‏شود روابط و دوستي‏های دختر و پسر به انگيزه ازدواج شكل مي‏گيرد، ولي با كمي

دقّت فهميده مي‏شود، روح حاكم بر اين گونه دوستي‏ها، عشق‏ورزي كور است نه خردورزي.

پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است.

امام علي عليه السلام مي‏فرمايند: حبّ الشّيء يعمي و يصمّ.

دوست داشتن چيزی انسان را كور و كر مي كند.


الكافی، ج 2، ص 289


حضرت محمد(ص):

سرآغاز نافرمانی خدای عزوجل شش چيز است

حب الدنيا : دوستي دنيا

و حب الرئاسه : و دوستی رياست

و حب الطعام : و دوستی خوراك

و حب النَوم : و دوستی خواب

و حب الراحه : و دوستی راحتی

و حب النساء : و دوستی زنان.


چنان زی که گر مردی بر تو بگریند.



چو همعنان تو گردد عنایت دل‌ها ¤¤¤ شود منابع حکمت ز قلب تو جاری

روان شود ز لسانت چو سیل آب حیات ¤¤¤ دمت بود چو مسیحا دوای بیماری


بحار الانوار، ج 74، ص 211


قال الامام علي عليه السلام في وصيته لابنه الحسن عليه السلام: لا يَعدَمُكَ مِن شَفِيقٍ سُوءُ الظَّنِّ.

امام علي‏ عليه السلام فرمود در سفارش به فرزند بزرگوار خود حسن‏ عليه السلام:

بدگماني، تو را از دوست دلسوز محروم نكند.


عده ای هستند که سر گذر وایمیسن!


اگر ايستادن در كوچه و ... براي ديگران مزاحمت داشته باشد حرام و گناه است

ولي اگر مزاحمتي نداشته باشد، اشكال ندارد

گرچه توصيه مي شود براي حفظ متانت و وقار خود اين كار را نكنند.

http://porseman.org/q/newq.aspx


در قلمرو دین اسلام


در بينش اسلامي، خلقت جهان هدفمند، حكيمانه و بر اساس لطف خداوند است.

تفاوت هاى طبيعى ميان دو جنس، معنادار و حكيمانه است.

در نظام تكليف و برنامه تكامل انسانى، هيچ تفاوتى بين زن و مرد وجود ندارد

و تساوى كامل برقرار است.


بحار الانوار، ج 75، ص 259


حضرت محمد(ص):

مَنِ اغتابَ مُسلماً في شهر رمضان لم يُؤجَر علي صِيامِه.

كسي كه در ماه رمضان مسلماني را غيبت كند، براي روزه اش پاداشي دريافت نخواهد كرد.


داستانهای شگفت انگیزی از بهشت و نعمتهای بهشتی، حیدر قنبری، ص46



آنچه در کتاب ها، راجع به بهشت می بینی، شک نکن.